امامهادی(ع) با توجه به فشار و مراقبت شدیدی که متوجه خود و یارانش بود، حرکت خود را در دو زمینه آگاه ساختن امت و پشتیبانی از پایگاههای خود آغاز کرد.
امامهادی، یکی از بینظیر ترین مبارزان خستگی ناپذیر تشیع در عرصه مقابله و مجاهده با ظلم، فساد و انحرافهای عملی و اعتقادی حاکمان جور وستم عباسی بود و اقدامات آن حضرت میتواند پارادایمی برای هر مبارز واقعی در این عرصهها باشد. امامی که در اوج غربت و مظلومیت اما با تمام توان خویش در این مبارزه تمام عیار تلاش نمود و تشیع و حتی اصل دین اسلام را از هرگونه انحراف و انحطاط نجات داد.پس سلام و درود بیکران حق بر وی باد.
اکنون ما به بعضی از آن مجاهدتهای عظیم و کبیر اشاره مینماییم:
۱-امامهادی(ع) تحت مراقبت
هدف متوکل از احضار یا دعوت امام (ع) به سامره نزد خود و یارانش، محو کردن او در حاشیه دربار خلافت بود، تا چیزی از امور ایشان از وی مکتوم نماند.
امام با خویشتنداری در برابر آنان تظاهر به این میکرد که آنچه درباره وی عمل میکنند مورد قبول اوست و به هرحال با سیاست دولت عباسیان موافق است. دعوت به ضیافت را از طرف آنان میپذیرفت و بر خوانشان - سر سفره- مینشست و در مجالس و مراسم آنان شرکت میجست. (۱)
این موضع امام (ع) در برابر دولت، مسامحه یا چشم پوشی یا فروتنی نبود. زیرا چنین چیزی با شخصیتی مانند شخصیت امام(ع) مطابقت نداشت.
هر گونه فروتنی امامهادی (ع) در برابر دستگاه به این معنی بود که بر ضد مصالح عالی اسلام رفتار کرده است. اگر دولت احساس میکرد که ایشان از مواضع خود چشم پوشیده است، بالاترین مقام و موقعیت و جاه و جلال را تقدیم وی میکرد، بیآن که وی را وادار به اقامت اجباری و مراقبت شدید کند.
امام(ع) توجه داشت که سیاست ستمگرانه حکومت نسبت به او روز به روز تندتر و بیشتر میشود تا جایی که متوکل در پایان حکومت خود به علت سعایتها و خبرچینیها بر ضد امام(ع)،او را زندانی کرد. آن اخبار، متوکل را هوشیارمی کرد و شک را در او بیدار میساخت و وادارش مینمود تا خانه امام(ع) را در مراقبت شدید قرار دهد تا از صحت و سقم آن اخبار آگاه گردد.
۲-نقش امام(ع) و موضع ایشان در حوادث
امام در سامره زیر نظر جاسوسان متوکل شب و روز مورد مراقبت بود و میکوشید کارهای خود را در آن محیط سخت انجام میدهد. فعالیتهای ایشان در آن دایره پر تشویش محدود میشد و حتی الامکان میکوشید برخوردی روی ندهد. امام(ع) با توجه به فشار و مراقبت شدیدی که متوجه خود و یارانش بود، حرکت خود را در دو زمینه آغاز نمود:
الف- آگاه ساختن امت و نشان دادن مواضع علمی خود به صورت پاسخ گفتن به شبههها و جواب به پرسشهائی که خلیفه از او میکرد، تا آن امام را در تنگنا قرار دهد و نتواند از عهده حل آن بر آید. مثلا متوکل از(ابن سکیت ) خواست مسالهای پیچیده و دشوار در حضور او مطرح کند و از امام(ع) جواب آن را بخواهد. (ابن سکیت )، برخی مسائل را که سخت دشوار میدانست ازامام پرسید و امام در آن مبارزه و مباحثه پیروز گردید.
(یحیی بن اکثم )، متوکل را گفت:(دوست ندارم پس از پرسشهای من از این مرد چیزی پرسیده شود زیرا وقتی آشکار گردد که او دانشمند است رافضیان تقویت میگردند.) (۲)
امام(ع) پاسخ سوالات را میداد و شبهههای کفرآمیز را که در اجتماع او رایج بود رد میکرد. (۳)
ب- پشتیبانی از پایگاههای خود و توجه داشتن به آنها، تا در حد امکان، نیازشان را برطرف سازد و کوشش در آموزش آنان و تقویت ایمانشان.
امام با کوشش خستگی ناپذیر و فراوان، وقت خود را برای تجدید فعالیت پیروان خود مصروف میداشت. هر وقت فرصت این کارها دست میداد و امکان فعالیت پیش میآمد، پایگاههای خود را با هر روشی که امکان داشت تقویت میکرد تا در برابر مشکلات، نیروهای پایدار و مجهز آماده داشته باشد.( برای امامهادی(ع) از راههای پنهانی و آشکار، و در هر صورت ممکن، پولهای سرشار از قبیل خمس و زکات و خراج میرسید و آنها را درمصالح عمومی اسلام به مصرف میرسانید تا جنبش فرو ننشیند. این فعالیتها البته دور از چشم حکمرانان و مرکز حکومت عباسیان بود. (۴)
۳-تاسیس سازمانی کارآمد تحت عنوان سازمان وکالت
هرچند دوران آخرین امامان شیعه(ع) همراه با اختناق شدید از سوی خلفای عباسی بود، در عین حال در همین دوران، شیعه در سر تا سر بلاد اسلامی گسترده شده و میان امامهادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر نیز رابطه برقرار بود. سیستم وکالت ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود. وکلا علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش سازندهای داشتند
به نوشته دکتر جاسم حسین از روایات تاریخی برمیآید که وکلا، شیعیان را بر مبنای نواحی گوناگون به چهار گروه تقسیم کردند:
بغداد، مدائن، سواد و کوفه
بصره و اهواز
قم و همدان حجاز،
یمن و مصر (۵)
وکلای ائمه از راه نامهنگاری و توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند. بخش عمدهای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، طی نامههایی به شیعیانشان میرسید.
برخی از وکلای امامهادی:
علی بن جعفر الهمانی یکی از وکلای امامهادی(ع) و از اهالی همینیا از روستاهای بغداد بود. دربارۀ وی گزارشهایی به متوکل رسیده بود که به دنبال آن او را بازداشت و زندانی کرد. وی پس از گذراندن دورۀ طولانی زندان، به دستور امامهادی(ع) رهسپار مکه شد و تا آخر عمر در آنجا ماند. (۶)
حسن بن عبد ربّه و یا بنابه گزارش برخی، فرزند او (علی) از وکلای امامهادی(ع) بود که پس از وی ابو علی بن راشد از طرف آن حضرت به عنوان جانشین او تعیین و اعلام شد.
از روایتی که کشّی دربارۀ اسحاق بن اسماعیل نیشابوری آورده نیز چنین استنباط میشود که احتمالا احمد بن اسحاق رازی یکی دیگر از وکلای امامهادی(ع) بوده است.
منابع تحقیق:
۱-تاریخ غیبت، ص ۱۴۲.
۲-مناقب، ج ۳، ص ۵۰۷.
۳- احتجاج، ج ۲، صص ۲۵۱-۲۶۰
۴-مناقب، ج ۳، ص ۵۱۲.
۵-جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۱۳۷.
۶-کشی، اختیار معرفه الرجال، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص ۸۶۵ و ۸۶۶
نویسنده: علی کریمی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/5893